مسافران آسمانی مسافران آسمانی ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

مسافران آسمانی

دیدار عمه معصوم با طاها جونی

1391/2/19 16:06
نویسنده : عمه معصوم
3,794 بازدید
اشتراک گذاری

امروز چند تا خبر و عکس جدید از طاها جون ، به درخواست دوستان ، بخصوص متین جون مامیه ایلیا جونی میذارم...

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

آقا طاها که از 5 فروردین به طور کامل راه میرفت حالا دیگه میتونه بدو بدو کنه...

یه کار جدیدم یادگرفته که همه رو میخندونه... تا یکی عطسه میکنه زود تکرار میکنه با این صدا...اااااااااااااااااااااااتتتسسسسسسسسسس (با فتحه روی ا) و سرشو به پایین خم میکنه...جالبه وقتی خودشم عطسه میکنه بازم همین کارو انجام میده...

همه چی رو با انگشت اشاره نشون میده...مثلا وقتی مشغول کاری هست ، ازش میپرسیم طاهاجون پنکه کو؟یا ساعت کو؟ عکست کجاست ؟ انگار نه انگار که ما هستیم همونطور که سرش پائین و گرمه بازی کردنه فقط دستشو به سمت اون چیز اشاره میده مثلا به سقف خونه ...و وقتی  میگیم چشمات کو؟مستقیم انگشتشو فرو میکنه تو چشممون...

 

                                             

عاشق خاموش و روشن کردن کلید برقه ، از برداشتن آیفون خیلی خوشش میاد...وسیله بازیشم شده توپایی که خان بابا خریدن براش و جعبه های عینک مادرجون...البته قبلا بخاطر این فسقلی یه بار ، عینک مادرجون شکست...

 

            تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيدتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد


چند روز پیش تو ماشین بودیم و طاها گلی تو بغل من نشسته بود... همینطور که دست کوچولوش توی دستم بود سه چهار بار دستشو آوردم بالا و بوسیدم ...بعد از چند لحظه یه چیزی خورد رو لبام...دیدم بله آقا مدام دستاشو میاره بالا میذاره رو لبای من که یعنی ببوسشون...خلاصه تا برسیم به مقصد ، کار من شد ، ماچ کردن دست حضرت والا...الهی که من قربون اون دستای کوچولوی خوشکلت بشم...

البته پسری خیلی مریض میشه...تا الآن چند بار بیرون روی و استفراغ گرفته ، آبله مرغان ، اوریون و حالا بازم سرماخورده...بنده خدا عروس دوم خان بابا...خسته نباشی عزیزم...خدا قوت...بوس بوس

روز پنج شنبه مورخ ١٤/٠٢/١٣٩١ من و خان بابا و مادرجون رفتیم ماهشهر دیدن گل پسرمون...

واااااااااااااااااااااااااااای که چه لحظه ی بی نظیری  بود...از روز تولد طاها منتظر این لحظه بودم...جوجوی قشنگ عمه ، کنار مامان منتظر ما ایستاده بود ، وقتی هم ما رو دید به سمتمون آمد...از خوشحالی بال درآوردم و محکم گرفتمش تو بغلم و فشارش دادم بعدم کلی صورت نازشو بوسیدم...

                                                      تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

تازه یه چیز دیگه ، انقدر من و طاها گلی با هم جوریم که وقتی بغل منه ، پیش مادرجون نمیره و مادرجونم کلی حرص میخوره...خب دیگه ما اینیم مامان...خاطرخواهامون زیادن...

یه چیز جالب اینه که طاها عاشق تاب بازیه...جمعه بعد از ظهر که از خواب بیدار شد ، کفشاشو آورد نشونم داد به این معنی که پام کن...کفشاشو که پاش کردم  ، شروع کرد به نق نق کردن که ببریمش بیرون ، منم بردمش پیش خان بابا که تو حیاط بود...15 دقیقه ای گذشت که خان بابا و طاها جون آمدن تو خونه...دیدیم خان بابا میخندن ، وقتی علت رو پرسیدیم  ، گفتن که جوجو کوچولو از حیاط رفته بیرون ، بعد که خان بابا رفتن دنبالش که برش گردونن ، دست خان بابایی رو گرفته و اشاره کرده به مسیر پارکی که نزدیک خونشون هست ، یعنی بریم اونجا تاب بازی کنم...قربونت برم الهی که انقدر بزرگ شدی که مسیر پارک رو یاد گرفتی ...

 

پ.ن.١ : ببخشید طاهاجون که پست مربوطه با تاخیر به ثبت رسید.

پ.ن.٢ : عمه عاشقته و امیدوارم وقتی که بزرگ شدی تو هم منو دوست داشته باشی.                 

پ.ن.3 : این پست رو که گذاشتم دوباره کلی دلم برات تنگ شد عزیزدلم...خیلی دوستت دارم نفسم...

 

بعدا نوشت : مروارید هفتم طاها گلی ، امروز به آدرس فک پایین ، سمت چپ ، کنار دندون دوم شکوفه کرد...مبارکت باشه عزیزم...ماچماچماچماچماچماچماچ

عکسای جیگر عمه رو در قسمت دنباله دار مشاهده کنید...

بازی با جعبه عینک های مادرجون ، مدام می کوبیدشون به هم و خودش کلی از این کار ذوق میکرد...

بازی با عینک مادرجون 

 

من و اسباب بازیهام

 

چقدر اسباب بازی ، حالا کدوم یکی رو انتخاب کنم...؟

طاها در شهر اسباب بازی

 

آهان...اول سوار موتور بشم که خیلی کیف داره...

موتورسوار کوچک

 

خنده کودکانه

 

حالا نوبت این کامیون...چه حالی میده سوار شی ، عمه هم کامیون رو هل بده...

کامیون سواری

  

اینم قابل توجه متین جونی که گفتن چرا عکس نمیذاری...عکس گرفتم بعد دیدم شازده پسر نیست...تعجبتعجبتعجب

باور میکنید بیشتر از 30تا عکس گرفتم تا این چند تا دونه نسبتا خوب شده...؟حالا متوجه شدین چرا عکس نمیذارم...؟طفلکی من...اوهاوهاوه

طاها کو...؟

 

اینجا هم از بازی خسته شد ، هوس کالسکه سواری کرد...حالا اصلا تو کالسکش نمیشینه... 

همچین متفکرم نشسته...به نظرتون به چی فکر میکنه...؟

طاها با خودش خلوت میکند

 الهی فدات بشم...تو اتاق بودم وقتی آمد منو دید ، یهو ذوق کرد...گفتم طاها بشین عمه ازت عکس بگیره رفت کنج اتاق نشست بهم نگاه کرد ، منم زود ازش عکس گرفتم آخه از این فرصتا کم پیش میاد...

چشم قشنگ عمه

 

عشق تاب سواری

 

آخیش چقدر بازی کردم... دیگه وقت خوابه...

 

آخیش چقدر بازی کردم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (45)

مامان علی خوشتیپ
19 اردیبهشت 91 13:37
خیلیییییییی با احساس و مهربونی عمه جون.دلم عمه خواااااااااااست
ماشاالله چقدر با نمک و شیرینه طاها جون.از طرف منم ببوسیدش


مرسی عزیزم...آخه خیلی عزیزن ، باور کن عاشقشونم...
مامان پریسا
19 اردیبهشت 91 14:25
عزیزم خصوصی
رضوان مامان رادین
19 اردیبهشت 91 15:00
ای جوونم.طاها جون حسابی بانمک و نازهههههههههه


چشماتون قشنگ میبینه خاله جون...
مامان امیر مهدی
19 اردیبهشت 91 19:44
سلام عمه جووون ممنون که به فکر ما هم هستین... دوستون دارم ماشالا به این گل پسر
مامان کیاوش
20 اردیبهشت 91 0:11
ای جونم چه عکسهای خوشکلی از طاها گلی گرفتی عمه مهربون.


مرسی ، اما پوستم کنده شد تا این چند تا خوب شدن...
مامان محمد( مامان یکی از مسافران آسمانی)
20 اردیبهشت 91 1:10
سلام عمه جون
واقعا خسته نباشی ، من شاهدم که با چه زجری این عکس ها رو گرفتی ، خدا قوت
نوشته های قشنگی بود


مرسی عزیزم ، خدا رو شکر که یه شاهد منصف و ماه دارم واسه بعدها...
متین مامی ایلیا
20 اردیبهشت 91 2:27
ای جووووووووووووووووونم خیلی نفسیییییییییییی خیلی عااااااااااااااااااااشقتم، مرسی بابت این عکسا عالی بود

پ.ن: مگه میشه عمه به این گلی، خوبی، ماهی و جیگری رو دوست نداشت؟ مطمئنم از الان تا 1000 سال دیگه هم عاشقتن
رمز و خصوصی برات فرستادم عزیزم


وای خاله جون چقدر به من و عمه جونم لطف دارید؟
مرسی که بهمون رمز دادید...ایلیا گلی رو خیلی ببوسین
متین مامی ایلیا
20 اردیبهشت 91 2:28
معصوم جون رمز به دستت رسید خبرم کن مرسی


چشم ، حتما خانمی
پريا
20 اردیبهشت 91 7:50
مطلب خیلی جالب و دوست داشتنی بود، ماشاء الله به طاها گلی، خدا حافظت باشه عزیزم. عمه معصوم خیلی دوست داره . قند عسل. یادت باشه حسابی در آينده جبران کنی.


آخ گفتی پریا جون...به خدا عاشقشونم...
پریا
20 اردیبهشت 91 7:57
سلام خانم. در پاسخ به اینکه گفتید چی خریدیم، چون راضی به مردن شما از فضولی نیستم بهتون میگم. زودپزمون در سال اول زندگی بر اثر غفلت همسری نابود شد و حدود5سال زودپز نداشتیم. چندوقت پیش حسابی ولخرجی نموده زودپز دوقلوی وی ام اف خریدم. خیلی عالیه. گرون بود ولی خیلی خوشم اومده. می ارزه.


آخیییییییییییییییش حالا نفسم جا اومد ، داشتم میمردم...
مامان اندیا
20 اردیبهشت 91 14:19
به به چقد ناز افتادی چقد اسباب بازی عمه مهربون خسته نباشی


ممنون مامانی...باور کنید وسایل این وروجکا از مامان و باباهاشون بیشتره...
بابای دوقلوها
20 اردیبهشت 91 15:43
آفلین عمه مهلبونه
آخجوووووون چقد اسابازی.
طاها منم سوال کامیون؟؟؟؟


باشه به خاطر آجیام شما هم سوال میکنم...
معصومه عمه پرهام
20 اردیبهشت 91 23:05
ای جااااااااان شیطون بلا رو ببین
نمیدونستم که طاها جونی ازتون دورن... ایشالا زود به زود همو ببینید

راستی عمه جون شما یکی از کسایی بودید که میخواستم اختصاصی به بازی وبلاگی دعوتت کنم! متاسفانه فراموش کردم
اگه دوست داشتی این بازی رو تو وبت انجام بده
به نظر میاد سلیقه هامون مثل همه ...


بله ، کمتر از دوتای دیگه میبینمش...
ممنون عزیزم اما چطوری؟
رضوان مامان رادین
21 اردیبهشت 91 13:50
آبروی اهل دل از خاک پای مادر است
هر چه دارند این جماعت از دعای مادر است
آن بهشتی را که قرآن میکند توصیف آن
صاحب قرآن بگفتا زیر پای مادر است
روز مادر مبارک


روز شما هم مبارک باشه عزیزم...
نایسل
21 اردیبهشت 91 15:31
مرسی عزیزززز دلم
نایسل
21 اردیبهشت 91 15:44
میشییییییییی عسیسمممم


باور کن راست گفتم...
مامان علي خوشتيپ
21 اردیبهشت 91 19:44
میلاد سرور بانوان جهان و مادر تمام شیعیان و روز مادر بر شما و تمام ایرانیان مبارک http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up5/00799979429965848816.jpg
مامان آرشام
22 اردیبهشت 91 0:41
مامان اتنا
22 اردیبهشت 91 3:24
وای عسلی چقد شبیه باباییش شده هرموقع دیدیش ازطرف من ببوسش.راستی جوابتو داده بودم گفتم اینجا هم بگم .قالب نایت اسکین بود .تو هم برام کامل بگو چطور لینک دوستان بکنم.مرسی اجی


مرسی عزیزم...روزت مبارک باشه آتی جونم...میام برات توضیح میدم...
متین مامی ایلیا
22 اردیبهشت 91 3:33
ای زن، ای الطاف دستِ حضرتِ پروردگار

ای تو بهتر از همه هستی، به صد ره آشکار

خنده ات چون روشنایِ صبحِ هستی، پر ضیا

خنده ات چون دامنِ عرش خدا، مهدِ صفا

روزت مبارک




ممنون متین جون...

متین مامی ایلیا
22 اردیبهشت 91 3:33
خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییی دوست دارم دوست جونم


من هم دوستت دارم عزیزم...بوس بوس
مونا(مامان آرمان)
22 اردیبهشت 91 9:16
سلامی به گرمی قلب مهربون عمه معصوم. ایشاله خدا این عمه مهربون روحفظ کنه


ممنون از لطفت مونا جون...
بابای دوقلوها
22 اردیبهشت 91 10:32
کردم از علم سوال
می توانی آیا
معنی مادر را
بهر من شرح دهی
گفت نی نی هرگز
من برای این کار
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم
قدرت شرح وبیان کم دارم
.........................................
روزتان گلباران


واااااااااااای ، مرسی چه تبریک قشنگی...
مهتاب
22 اردیبهشت 91 16:51
…...…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` ,•’``’•,•’``’•, ’•,`’•,*,•’`,•’ .....`’•,,•’ ,•’``’•,•’``’•, ’•,`’•,*,•’`,•’ ,•’``’•,•’``’•,. ’•,`’•,*,•’`,•’ .....`’•,,•......’ …...…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` …..............…,•’``’•,•’``’•, ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’ ..............……....`’•,,•’` …..............…,•’``’•,•’``’•, ...........…...…’•,`’•,*,•’`,•’ ..............……....`’•,,•’` …...…,•’``’•,•’``’•, …...…’•,`’•,*,•’`,•’ ...……....`’•,,•’` ,•’``’•,•’``’•, ’•,`’•,*,•’`,•’ .....`’•,,•’ تا دیده ام به روی جهان باز شد، زشوق لبخند مهربان تو جا در تنم دمید فریاد حاجتم چو برون آمد از گلو دست نوازش تو به فریاد من رسید روزت مادر مبارک . . .
معصومه عمه پرهام
22 اردیبهشت 91 19:47
سوالها رو از وب من کپی کن تو وبت ( البته راست کلیکم بسته اس ) بعد جوابهای خودتو جلوش بنویس عزیزم


ممنون از راهنماییت عزیزم...
نگین مامان رادین
22 اردیبهشت 91 22:02
مادر، مادر... نمی دانم معنای این واژه را در کجا جستجو کنم؟ در زلال اشک؟ بخشندگی خورشید؟ سرسبزی بهار؟ دلنشینی نگاه لیلی؟ روزت مبارک
مامان امیر مهدی
23 اردیبهشت 91 0:27
سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان-عطای خداوندسبحان-کوثر قرآن-همتای امیرمومنان-والگوی بی دلیل تمام جهانیان بر همه زنان عالم مبارک باد آپم
سعید مرعشی
23 اردیبهشت 91 8:16
قشنگ بود !!!! Like !
مامان مهسا
23 اردیبهشت 91 8:20
یک حلقه گل یاس،آویزه به الماس ،از روی صداقت با نیت صحت ، تقدیم تو ای مهد محبت...روزتون مبارك
بابا کامران
23 اردیبهشت 91 10:15
سلام. مرسی به ما سر زدید چه آقا پسر نانازی دارید. خدا حفظش کنه.


ممنون...ما همیشه بهتون سر میزنیم...
مامان اميرحسين كوچولو
23 اردیبهشت 91 11:39
مادر" واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. روزت مبارک
محمد
23 اردیبهشت 91 13:30
ولادت حضرت فاطمه (س) بر شما مبارک باد
نایسل
23 اردیبهشت 91 19:36
زن بودن مثل ققنوس بودن است ؛ هي آتش مي گيري و باز نا اميد نمي شوي .. ، و از خاكسترت زن متولد مي شود .. . زن قداست دارد .. ، براي با او بودن بايد مرد بود ..، نه نر !! نفس تازه كن بانو .. "روزت مبارك
مريم مامان برسام
24 اردیبهشت 91 16:17
آبی‌ترین، دریایی‌ترین و آسمانی‌ترین تقدسِ زندگی‌

دستانتان را بوسه می‌زند . روزتان مبارک . . .


روز شما هم مبارک مریم جون...
مامان ilijoon
24 اردیبهشت 91 22:42
چه ناز پسري دست عمه جوني درد نكنه با اين وبلاگ زيبايي كه براي گل پسري درست كرده خوش به حال متين جون با داشتن چنين عمه جون مهربوني
عمه جون دوستت داريم


مرسی عزیزم...متین جون مامان یکی از دوستای عزیز نینی وبلاگیمون هست...
سودابه
25 اردیبهشت 91 0:18
سلام بانو روزتون مبارك.
پايدارباشيد


روز شما هم مبارک عزیزجون...
مامان محمدرضا
25 اردیبهشت 91 12:16
خیلی لطف داری عزیزم
مامان امیر مهدی
25 اردیبهشت 91 14:59
ilijoon
25 اردیبهشت 91 15:35
ببخشيد از اينكه اسمو اشتباه تايپ كردم بعد از گذاشتن كامنت و ديدن از بقيه پست هاتون خودم متوجه اشتباهم شدم به هر حال عذرخواهي بنده رو بپذيريد ممنون كه پيشمون اومديد با افتخار لينكتون كردم شما هم اگر دوست داشتيد ما رو لينك كنيد دوستتون دارم گل پسرارو ببوسيد


خواهش میکنم عزیزم...ما هم با کمال میل شما رو لینک کردیم دوست عزیز...
ilijoon
26 اردیبهشت 91 11:43
ممنون عزيزم از لينكتون دوستون دارم گل پسرها رو ببوسيد


حتما عزیزم....
مامان ایلیا
27 اردیبهشت 91 1:34
سلام عزیزم نه اینجوری نیست به خدا من هر وقت یه فرصتی داشته باشم میام به وبلاگهایی که به روز میشن سر میزنم.وب شما رو هم اونجا میبینم ولی خودتون میدونین بچه داری زیاد وقت ما رو میگیره نتونستم واستون نظر بدم.تنها هدفم از جمع کردن ایلیاها این بود اولا یه کار جدید رو انجام بدم بعد به خونواده ی شوهرم بفهمونم که ایلیا اسم پسرونه هست و دخترونه نیست.خوشحال شدم که اینقدر به من لطف داشتی و نظرت رو گذاشتی حتما همیشه بهت سر میزنم اینبار با نظراتم


ممنون عزیزم...ما هم حتما همیشه بهتون سر میزنیم...

نگین مامان رادین
27 اردیبهشت 91 14:57
ممنون که قدم رنجه کردید و به وبمون اومدید و با پیام تبریکتون روز تولد رادین رو براش جاودانه کردید مطمئنا زمانی که رادین بزرگ خواهد شد به داشتن خاله های مهربونی چون شما افتخار واهد کرد


خواهش میکنم عزیزم...ما رادین جونی رو خیلی دوست داریم...
مامان بی تاب
28 اردیبهشت 91 15:12
سلام من سمیه ام .مامان بی تاب طاها که الان 26هفته است تو دلمه و باهاش حرف میزنم و بی تاب اومدنشم .اسم کوچولو تو شکمم هم قراره به امید خدا طاها بشه .طاهای من یه وبلاگ داره بنام دردونه ماخوشحالیم میشیم با ما دوست بشید و دوستای خوبی برای هم بشیم .اگه اجازه بدید همدیگه رو لینک کنیم .


البته عزیزم...خوشوقت میشم از اینکه با شما آشنا بشیم و شما رو لینک میکنم...
مامان پریسا
28 اردیبهشت 91 21:01
دستت درد نکنه عمه ی مهربون چه نکات رو با دقت برداشت کردی و نوشتی خسته نباشی.
عکسها خیلی نازن. چه چهره معصومی داره.


مرسی عزیزم...انقدر برام عزیزن که ناخودآگاه لحظات تو خاطرم ثبت میشن...پریسا جونو ببوسین...
آرزو مامان نیکی
31 اردیبهشت 91 7:05
عمه خانم ما چند روز رفتیم مسافرت و حالا اومدیم
خوشحالم باز میبینمتون روز قشنگتون مبارک( با چند روزتاخیر)
راستی عمه خانم عکس که میندازی با سوژه هم سطح شو که عکست خوب در بیاد از بچه عکس میگیری حتما بشین میدونم عکاسی از این ووروجکا خیلی سخته و این جذابیت کاره ولی بازم خوب شده دستتون درد نکنه


به سلامتی...همیشه به سفر ،بابت راهنماییت ممنون آرزو جون...