نوروز 92 در خانواده خان بابا
بهاری دیگر از راه رسید با همان عطر و بوی بهار های دیگه...یه بهاری که شروعش خوب بود و امیدوارم تا انتها همینطوری باشه...سال نو رو به همه دوستای عزیز نینی وبلاگیمون تبریک میگم و براشون سالی سرشار از شادی و کامیابی رو آرزو دارم...
روز سال تحویل گل عمه ، یعنی طاها جونی به همراه مامان و بابا ، آمدن اهواز تا لحظه تحویل سال رو کنار همدیگه باشیم...
مامانم امسال مثل سنت سفره عید هر ایرانیه دیگه ای پلو ماهی درست کردن که خیلی هم عالی شده بود...بعد از سرو غذا همگی دور هم جمع شدیم و منتظر بودیم تا سال تحویل بشه...
به روال هر ساله ، اولین مهمانای نوروزی ، خواهرای مادرجون بودن...بعد خانواده کامران جان آمدن و مهمانای بعدی دو تا خان عزیز محمد جان و محمدفرزام جونم بودن که کلی واسه خودشون تیپ زده بودن که افسوس به علت ازدیاد مهمان و از ترس اینکه لباساشون آغشته به انواع تنقلات نشه فرصت نشد ازشون عکس بگیرم...
خلاصه حسابی خونه شلوغ شده بود و این سه تا وروجک دوست داشتنی که حالا به هم رسیده بودن یه مثلث شورش تشکیل داده و تقریبا از کنترل خارج شده بودن...
از 4 فروردین مادرجون و خان بابا ، میزبان مهمانای نوروزی از شیراز و تهران و ساری بودن...
که به اتفاق این عزیزان ، آبادان و خرمشهر ، بندر دیلم و گناوه و سربندر رفتن...
عکسا رو در قسمت دنباله دار میتونید مشاهده کنید :
سفره هفت سین مادرجون :
عیدی های مادرجون و خان بابا به اعضای خانواده و خان کوچولوها :
طبق سنت هر ساله مادرجون یه متن قشنگ برای هر کدوم از اعضای خانواده مینویسن و خان بابا یه تراول ، یه 10000 تومانی ، یه 5000 تومانی ، یه 2000 تومانی ، یه 1000 تومانی ، یه 500 تومانی ، یه 200 تومانی و یه 100 تومانی میذارن لای قرآن و ما هم آیه مربوطه رو به عنوان استخاره اول سالمون حساب میکنیم...
همه هم به یه چشم دیده میشن پسر و دختر و عروس و نوه همه یه اندازه عیدی میگیریم...خدایا این مامان و بابای خوب رو ازمون نگیر و بهشون عمر باعزت عطا کن...
محمد کوچولو در حال ترسوندن عمه جون...الهی قربون خودتو اون اخم با جذبت برم...