معرفی خان دوم
دومین فرزند زاده خان بابا ، روز 11 مرداد 1390 در بیمارستان اروند ساعت ١٠صبح ، چشمای قشنگشو به روی دنیا باز کرد و شادیه وصف ناپذیری رو برای خاندان خان بابا(به خصوص خاله معصوم) به ارمغان آورد...
مشخصات عزیز خاله وقت تولد:
وزن : 3830 گرم
قد : 51 سانتیمتر
دور سر : ٥/٣٥ سانتیمتر
وقتی رفتیم دیدن گل پسرمون خوابیده بود و یه کلاه سفیدم سرش بود که خیلی ملوس ترش کرده بود...
راستی من با اینکه در اصل عمه محمدفرزام هستم اما بنا به دلایل شخصی که بین من و
عروس اول خان بابا هست به من میگه خاله جون...
وای که قندعسل خاله فقط شب اول تو بیمارستان خوب خوابید و از شب دوم مامان طفلکیش تا صبح بیدار بود و راه میرفت که یه دفعه خان دوم گریه نکنه یا ناراحت بشه...
خب عزیزم مامان خان بودن این زحمتا رو هم داره دیگه............
مادرجون به خان دوم لقب زکریای رازی رو دادن و عمو حسین بهش میگه شیخ محمدفرزام
محمدفرزام جان اصولا وقت عصبانیت ، ذوق کردن ، خندیدن ... جیغ میکشید البته جیغاشم خیلی خوشکله و کلی خانواده رو به وجد میاره ، من که عاششششششششششققق جیغ زدنشم...
محمدفرزام خان الآن 7 ماه و 5 روزشه و دیگه میتونه چپ کنه ، غلت بزنه ، روی چهار دست و پا بایسته ،عقب عقب بره ، سر جاش دور بزنه ...
پسر گلیه من علاقه خاصی به خوردن دستاش داره انقدر که تو هر حالتی حتی وقتی شیر میخوره یا مامانی بهش غذا میده باید دستاشو بگیریم که اونا رو نخوره...
مامانیه محمدفرزام عزیز ، براش یه وبلاگ درست کرده که دیدنش خالی از لطف نیست حتما سر بزنید:
www.mohamadfarzam_90.niniweblog.com
اولین مروارید جیگر خاله که خیلی دوستش دارم روز شنبه ٨ بهمن 1390 روی لثه فک پائینش خودشو نشون داد ...
همون شب به محض اینکه خبر دندون درآوردن خان دوم ، مخابره شد من و عمو حسین به محضر مبارک گل پسر ، شرفیاب شدیم و مراتب شادیمون رو به عرض حضرت والا رسوندیم...
البته اون شب خان بابا و مادرجون رفته بودن دیدن خان اول و اهواز نبودن و تلفنی بهشون خبر دادیم...
خان دوم میخندد:
نگاه نافذ خان دوم:
خان خوش تیپ :