ماه محرم 91
ماه محرم با اینکه ماه حزن و اندوه شیعیان هست ، اما جدای از این غم و اندوه ، ماه صیقل دادن روح و جون آدماست ... البته این نظر من هست...
هر ساله خان بابایی ، تو دهه اول ماه محرم ،تکیه برپا میکنن...ده شب مراسم سخنرانی و مداحی و نوحه سرایی داریم...
با یه عشق خاصی ، ٢٠ روز قبل از شروع محرم ، خیمه عزای امام حسین (ع) رو برپا میکنه...
بیشتر کارها رو خودشون به تنهایی انجام میدن و مادرجون هم کنارشون در تدارک غذای ظهر عاشورا هستن...
خدایا از صمیم دل آرزو میکنم که تا روزی که مامان و بابای مهربونم عمرشون به دنیاست ، توان برگزار کردن این خیمه رو داشته باشند...
امسال ، دومین سالی بود که طاها جون و محمدفرزام جون تو مراسم حضور داشتن و البته محمدجون اولین سال حضورش بود...
جالب اینجاست که آقا محمد تا صدای نوحه رو میشنید ، شروع می کرد به دست زدن...هر جوری میخواستیم یادش بدیم که سینه بزنه ، نمی شد تا اینکه شب آخر بالاخره یاد گرفت که سینه بزنه و چقدر هم محکم روی سینه خودش می زد...
چند تا از عکسای محمد جان رو میذارم براتون اما از دو تا خان دیگه نشد که عکس بگیرم.
برای دیدن بقیه عکسا ، به قسمت دنباله دار مراجعه کنید...
محمد جون عمه که در حال خندیدن به سبک موشیه...
این هم عکس محمد خان ، بر فراز گردن عمو حسین جونش...