مسافران آسمانی مسافران آسمانی ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

مسافران آسمانی

ما دوباره آمدیم ، هورااااااااااااااااااااااااااااااااا...

1391/4/28 12:15
نویسنده : عمه معصوم
1,657 بازدید
اشتراک گذاری

یه سلام گرم به همه دوستای نی نی وبلاگیه عزیزمون که یه عالمه دلتنگتون شدیم اما چکار کنیم که مشکلات و گرفتاریا بهمون اجازه نداد تو این مدت بهشون سر بزنیم و جویای حالشون بشیم...ولی همش به یادتون بودیم...

         تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری ششم www.pichak.net كليك كنيد

تو این چند وقته کلی اتفاقای خوب افتاد ، که سر فرصت همه رو براتون مینویسم و یه تشکر ویژه از دوست جونامون که بهمون سر زدن و با کامنتای قشنگشون ابراز دلتنگی کردن و چقدر خوشحال شدیم از داشتن دوستای خوبی که توی این دنیای مجازی داریم و از بودنشون بی اندازه خوشحالیم...خیلی دوستتوووووووووووووووووووووووون داریم...همتونوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو زیاد زیاد زیااااااااااااااااااااااااااااااااااااادددد

به تلافی این غیبت طولانی ، میخوام کلی عکس از نوادگان خان بابایی بذارم...

 

         

 

برای دیدن عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید :

اول عکسای آقا طاها 

طاها جان وقتی 7 یا 8 ماهه بود ، سوار رو روئک نمیشد اما از وقتی محمدفرزام جونو دید ، هوس رو روئک سواری کرد... اونم با مدل جدید زیر ...

اینجا هم که مشغول تفکر هستن ، حالا تشخیص اینکه به چی فکر میکنه با شما ...به چی فکر میکنی عزیز عمه ...

طاها خان با چهره ای متفاوت ...

عاشق عینک و کلاهشه ، عمرا اجازه بده عینکش رو از رو چشماش بردارید...

                   

 

حالا عکسای محمدفرزام جان :

این عکس مال زمانیه که گل پسرمون ، یاد گرفت بایسته و با کمک در و دیوار راه بره...تازه پا بلندی هم کرده...شما هم از این کارا بلدین...؟

 جیگرتو با اون لپای تپلت...

 

 

            

 

و نوبتی هم که باشه ، نوبت عکسای محمد جان هست :

تو این چند وقته محمد کوچولو دیگه از کوچولویی بیرون آمده و یکمی بزرگ شده...آقا اول یاد گرفت غلت بزنه و 2 هفته ای میشه که با حرکتی که عمه بهش میگه قورباغه ای خودشو به جلو پرت میکنه و میتونه سر از هر جایی در بیاره...و میتونه روی چهار دست و پا بایسته...

و یه خبر جدیدتر اینکه مورخ 1391.04.11 یه دونه مروارید خوشکل و سفید روی لثه فک پایین جوجویی جوونه زد و کلی ما رو خوشحال کرد و فرداشم مروارید دوم خودشو نشون داد و یه کباب خور دیگه به کباب خورای خان بابایی اضافه شد...قربونت برم که با همین دو تا دندون همه چی رو میخوای بخوری...

آقا محمد به خوردن ، علاقه شدیدی داره... همه چی رو میخوره  اسباب بازیاش ، لباساش ، حتی موبایل

 عمه معصوم جونو ... باور ندارید...؟ عکسا رو ببینید...

   

دیدین راست گفتم...؟؟؟

و حالا جوجویی که مهندسی هم بلده...و میخواد لپ تاپ عمو حسین رو تست کنه...

 

 

 

        

 

تو پست قبلی گفته بودم خان بابا واسه نوه هاش تاب خریده...این همون تابه هست ...

اینجا خان بابایی داره طاها جونو تاب میده...

تو این عکس خان بابا مشغول تاب دادن محمدفرزام جون هستن...

و اینجا هم که نوبت محمد جون هست که با خان بابایی تاب بازی کنن...

 

الهی قربون هر سه تاییتون بشم که وقتی پیش هم هستید با همین سن کمتون انقدر همدیگه رو دوست دارید...منم عاشقتونم ، عمو حسین که دیگه خیلی دوستتون داره فکر کنم بیشتر از من...

کاش وقتی چند سال دیگه بزرگ شدید بازم همین اندازه به هم مهرورزی کنید و برادرای خوبی باشید واسه همدیگه ، همینطوری که باباهاتون هوای همدیگه رو دارن...

منم که ٧تاتونو خیلی دوست دارم و از خدا میخوام همیشه سلامت باشید و شاد...

البته ماماناتونم خیلی دوست دارم...انشاالله قدر زحمتاشونو هم بدونید...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (36)

پکیج کامل ترانه های شاد بچه گانه
28 تیر 91 12:50
پکیج کامل ترانه های شاد بچه گانه http://ninishop.blogveb.com/
سپیده
28 تیر 91 14:31
سلام. چه عجب بالاخره اپ کردید. با این عکسها حسابی نبودتون رو جبران کردید. خدا همشونو حفظ کنه.


مرسی از لطفت و حضورت سپیده جون ...
مامان ا تنا
29 تیر 91 15:03
خوش اومدی
متین مامی ایلیا
29 تیر 91 20:18
به به خاااااااااااااااااااااااااااااااااانم تشریف اوردی بالاخره
اخه دلمون تنگ شد بابا، هر روز اومدم نبودی نبودی نبودی
ولی چون با دست پر اومدی و عکسای این جیگرا رو گذاشتی بخشیده شدی
بووووووووووووووووووووووووووووووووووس واسه عمه خانم مهربون و نی نی های جیییییییییییییییییییییگر

مرسی از اراز محبتت متین جونم...حتما میام وبتون ، کلی دلم براتون تنگ شده...
مامان کیاوش
29 تیر 91 23:44
سلام عمه ی مهربون. رسیدن به خیر.


مرسی عزیزم ، کیاوش خان ما چطوره؟
الهه مامانی طهورا
1 مرداد 91 12:19
می شود این رمضان موعد فردا باشد آخرین ماه صیام غم مولا باشد می شود در شب قدرش به جهان مژده دهند که همین سال ظهور گل نرگس باشد التماس دعا
پريا
1 مرداد 91 13:13
سلام عمه معصومه جون. چه خوب که عکس نی نی های مهربون رو برامون گذاشتيد. انشاء الله خدا حافظ و نگهدارشون باشه. خیلی با مزه شدن. تاب خوردن سه تایشون خیلی جالب بود. چه خان بابای با حوصله ای. انشاء الله همیشه سالم و تندرست باشن.


مرسی پریا جون ، همیشه به ما محبت داری عزیزم
مامان امیر حسین کوچولو
2 مرداد 91 14:58
سلام ... نماز روزه هاتون قبول .. مارو از دعاهاتون بی نصیب نکنید . بازم مثل همیشه عالی بودن .
سپیده
4 مرداد 91 19:08
سلام. خوبید؟ اگه دوست دارید عکسهای جشن دندونی کوچولوتون رو تو وبلاگ کودک من بنام خودتون بزارم تا بقیه دوستان از ایده ها تون استفاده کنند. منتظر جوابتون هستم. با تشکر.


ممنون از پیشنهادت سپیده جون...
منصوره.ک
5 مرداد 91 14:04
سلام عمه جون آسمونیا وشناااااک خوردنی شدن به خصوص آقا طاها که خیلی نمکیه دوسشون دارم وشناااااک .مرسی


سلااااااااااااااااااااااام عزیزم...عمه جون آسمونیا قربونت بره الهی...منم دوستت دارم زییاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد
آرزو مامان نیکی
6 مرداد 91 14:10
وااای خوش اومدی حسابی دلتنگمون کرده بودی
ماشاله واسه خودشون مردی شدن هاکلی بزرگ شدن
همیشه سلامت باشن


ممنونم آرزو جونم ، منم خیلی دلتنگ شما و نیکی جونی بودم عزیز دلم...
معصومه عمه پرهام
6 مرداد 91 17:42
سلام عمه جونی.خوبی؟
ماشالا به این گل پسرای قند عسل
ایشالا همیشه در کنار هم شاد و سلامت باشین


سلام به روی ماهت معصومه جونم
ممنون از لطفت ، خدا پرهام جون رو هم حفظ کنه ، ببوسش به جای من...
مامان پریسا
6 مرداد 91 17:44
ماشالله به این 3 تا وروجک خوشمل.
ایشالله همیشه سلامت باشن


مرسی مامان پریسا جونم...
سپیده
8 مرداد 91 18:34
سلام . یه مسابقه تو وبلاگ "کودک من" گذاشتیم. دوست داشتید شرکت کنید.


البته و با کمال میل
بابای دوقلوها
8 مرداد 91 18:56
بابا ستاره های سهیییییییییییییییلللللل
از اینوراااا
یادی از نی نی وبلاگ کردید
خدا رو شکر که همگی و ورووجکا سالمید


سلام عمو جون...
خب یکمی سرمون شلوغ بود اما دلمون برای همه دوستامون تنگ شده بود...
مامانی آیناز وامیررضا
9 مرداد 91 4:15
سلام اومدم روی ماهتون رو ببینم .خدا خان بابا رو براتون حفظ کنه .


سلام عزیزم
ممنون از حضورتون...امیررضا جون و آیناز جون خوبن؟
سپیده
9 مرداد 91 22:14
سلام خانمی. خب 3 تاشونو شرکت بدید. منم ذکر می کنم که اینا سه نفرن و باید با هم باشن. موردی نیست. عکس اخری هم دوقلو هستن و شرکت کردن


ممنون از جوابت عزیزم ، حتما شرکت میکنیم...
مامان آرشام
9 مرداد 91 23:30
سلام. خوش آمدید. شاد باشید.


ممنون عزیزم...شما هم برقرار باشید
مامان ا تنا
10 مرداد 91 0:09
سلام عزیزم ممنون که بهمون سرزدی بابت دعای خیرت وتبریکت هم ممنون ایشالله عروسی خودت.


مرسی عزیزم ، هر چی باشه ما دخترعمو هستیم و روزای قشنگی که با هم داشتیم هیچ وقت یادم نمیره...
رضوان مامان رادین
10 مرداد 91 0:29
سلام عمه جون
چرا اینقدر دیر اومدید.
تا چند وقت پیش من تقریبا هر روز به وبلاگتون سر میزدم.اما خبری نبود.
عزیزم این سه تا جیگر چقدر عزیز و خوردنی شدن.
ببوسشون


ممنونم رضوان جون...شرایط برای حضورمون مهیا نبود...اما تو این مدت هم همش یاد دوستای گلمون بودیم
معصومه عمه پرهام
10 مرداد 91 3:52
سلام معصوم جونم.

مرسی از کامنتی که گذاشتی... برات دستور کامل ژله رنگین کمانو میذارم.من از آدرس زیر درست کردم

http://www.liliangol.blogfa.com/post/76

کلا دستورای این وبلاگ خوبن و مشکلی ندارن ولی اگه سوالی داشتی در خدمتم.
یکم وقت گیره ولی خب نتیجه اش بقول تو طوری میشه که آدم دلش نمیاد بخوره
روی ماه سه تا گل پسر رو ببوس

چشم حتما امرتون انجام میشه...بی نهایت ممنون از توضیح کاملت عزیزم
عمه ی امیرحسین
10 مرداد 91 5:08
ای جووووووووووووووونم ماشاالله هزارماشاالله . اون توپولیه خوردن داره ها قربونش برم


ممنون گلم...خدا نکنه عزیزم
محمد
10 مرداد 91 9:38
نمازوروزه هاتون قبول حق التماس دعا
نایسل خانم
10 مرداد 91 11:25
سلام عزیزم خوبی رسیدن به خیرررر
آخی ماشالا خدا حفظشون کنه ...
خیلی نازن
دندونشم مبارکککک گلممم
بوسسس خوشحالم کردییی اومدی


خواهش میکنم عزیزم...ما دوستامونو همیشه به خاطر داریم اما گاهی فرصت سر زدن نداریم که دیگه ببخشید به لطف خودتون
مامان آندیا
10 مرداد 91 13:36
به به خوش اومدین دلمون براتون خیلی تنگ شده بود ماشالا به این وروجکا خدا حفظشون کنه


ممنون عزیزم...ما هم از ندیدنتون دلتنگ بودیم ، بخصوص آندیا جون که خیلی ملوسه
مامان امیر مهدی
10 مرداد 91 17:28
سلام خوشحالم که اومدینماشالا مسافران آسمانی تون مرد شدن دیگه


سلام خاله جون...بله دیگه واقعا واسه خودمون مرد شدیم
متین مامی ایلیا
11 مرداد 91 16:35
سلام عزیزم من به ادرسی که گفته بودی رفتم ولی نمیدونم کجا باید رای بدم، تو قسمت مسابقه کودک؟ خبرم کن دوستم
مامان محمدرضا
11 مرداد 91 16:57
سلام . اره این همون محمدرضاست که تا دنیا نیومد من راحت نشدم آخی چه عکسهای نازی خدا حفظشون کنه
آرزو مامان نیکی
12 مرداد 91 5:44
سلام
نه پتوش رو بیشتر از من دوست نداره اما همش حس خواب داره

شوخی کردم عزیزم...معلومه که شما رو بیشتر دوست داره...
سپیده
12 مرداد 91 18:44
سلام. خانمی عکسی از شما به دستم نرسید. لطفا دوباره ارسال بفرمایید.


باشه سپیده جون مجدد برات میفرستم...
مامان امیر مهدی
17 مرداد 91 17:04
سلام عزیزم هنوز تو کد لوگوش مشکل داری؟برو به این ادرس http://worldprayer.persiangig.com/Code%20Banner%20Amir%20JoOn.txt
ilijoon
18 مرداد 91 14:45
مرواريد قشنگت مبارك عزيزم


مرسی خاله جون
ilijoon
18 مرداد 91 14:45
اي جانمممممم اين چه مدل نشستن تو رورويكه


بهش میگن مدل طاهایی عزیزم...دیدین چه متفکرم نشسته...؟؟؟
ilijoon
18 مرداد 91 14:46
قربونت برم عزيزم با اون لپاي نازت


خدا نکنه...ایلیا جونمو ببوسین
ilijoon
18 مرداد 91 14:48
ان شاالله همتون سالم باشيد ودر پناه خدا
ilijoon
18 مرداد 91 14:48
خاله جون حالا موبايله خوش مزه بود؟؟؟؟؟


اگه موبایل عمه جونم باشه ، ببببببببببببببببببله